شگفتی اولین فرد مخترج آینه کنسول چوبی غار را تصور کنید که تا به حال به یک برکه بازتابنده نگاه کرد. احتمالاً تصویر خیلی خوشایند نبود، اما تأثیر آن مطمئناً جذاب بود. Vanity فوراً متولد شد و جستجو برای مواد بازتابنده بهتر در جریان بود.
کشف فلزات ورقه های صیقلی به دست آورد که تا زمانی در قرن دوازدهم به خوبی عمل کردند تا زمانی که کشف شد که شیشه با پشتی فلزی تصویر تقریباً کاملی ایجاد می کند. صنعتگران ماهر در ساخت آینه از اسرار فرآیند خود با حسادت محافظت می کردند.
کشفی که توسط شیمیدان بزرگ آلمانی یوستوس فون لیبیگ در سال 1835 انجام شد، آینه ها را به طور گسترده ای در دسترس قرار داد. لیبیگ راهی برای پوشاندن شیشه با لایه نازکی از نقره فلزی با رسوب مستقیم فلز به وسیله یک واکنش شیمیایی پیدا کرد.
او محلولی از نیترات نقره در آمونیاک را روی شیشه قرار داد و آن را در معرض بخارات فرمالدئید قرار داد. نیترات نقره به یک لایه نازک از نقره فلزی تبدیل شد که به شیشه چسبیده بود. پرستو، آینه ای متولد شد!
همه از آسانی ایجاد سطوح بازتابنده با کیفیت بالا شگفت زده شدند. همه که هستند، به جز کارگرانی که مجبور بودند با مواد شیمیایی دست و پنجه نرم کنند.
یکی از محصولات جانبی این واکنش نیترات آمونیوم است که انفجاری است! در واقع اگر بقایای این ماده روی آینه باقی بماند، آینه با کوچکترین اختلالی ممکن است ترک بخورد. آیا این می تواند منشأ این تصور باشد که یک چهره زشت می تواند یک آینه را بشکند؟
مانند نقره در هر جای دیگر، پشت آینه می تواند کدر شود. واکنش نقره با ترکیبات گوگرد موجود در هوا می تواند منجر به تشکیل سولفید نقره تیره و غیر بازتابنده شود. این معمولاً مشکلی ایجاد نمی کند زیرا نقره به روشی محفوظ بر روی شیشه رسوب می کند.
با این حال، گاهی اوقات، آینه ها یک لبه سیاه ناخوشایند ایجاد می کنند. این زمانی اتفاق می افتد که آب بین شیشه و لایه نقره نفوذ کند. از آنجایی که وجود آب واکنش کدر شدن را سرعت می بخشد، سطح بازتابنده آسیب می بیند.